نوشته های محمد بنیانیان

خانواده ایرانی و بردگیم

زمانی که کودکی ۷،۸ ساله بودیم، آرزویمان این بود که برویم خانه فلان فامیل یا آشنا یا همسایه و با بچه‌های همسن و سالی که آنجا هستند بازی کنیم و بیشتر خوشحال می‌شدیم، اگر تعداد بچه‌ها بیشتر و بیشتر بود. ما خوشحال بودیم و پدرها و مادرها نگران که نکند چیزی بشکند، کسی آسیب ببیند و …